سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند چون از صفّین به کوفه بازگشت به شبامیان گذشت و آواز گریه زنان را بر کشتگان صفین شنود . حرب پسر شرحبیل شبامى که از مهتران مردم خود بود به سوى حضرتش آمد . امام فرمود : ] چنانکه مى‏شنوم زنان شما بر شما دست یافته‏اند چرا آنان را از افغان باز نمى‏دارید ؟ [ حرب پیاده به راه افتاد و امام سواره بود ، او را فرمود : ] بازگرد که پیاده رفتن چون تویى با چون من موجب فریفته شدن والى است و خوارى مؤمن . [نهج البلاغه]
دل نوشته
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گویند:

امام حسین (ع):

بخیل کسی است که در سلام کردن بخل ورزد.

 

 

زخمم بزنید بارور خواهم شد        

بالم شکنید بال و پر خواهم شد

خونم بخورید سرخ تر خواهم گشت     

حلقم ببرید زنده تر خواهم شد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:25 صبح )
»» گفتگو با خدا

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم.

خدا گفت پس می خواهی با من گفتگو کنی ؟

گفتم: اگر وقت داشته باشید.

خدا لبخند زد،وقت من ابدی است.

چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟

-چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟

خدا پاسخ داد...

این که آن ها از بودن در دوران کودکی ملمول می شوند.

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.

این که سلامت شان را صرف به دست آوردن پول می کنند

و بعد پول شان را خرج حفظ سلامتی میکنند.

این که با نگرانی نسبت به آینده

زمان حال فراموش شان می شود.

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال.

این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد

وچنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.

خداوند دست های مرا در دست گرفت

 و مدتی هر دو ساکت ماندیم.

بعد پرسیدم...

به عنوان خالق انسان ها،می خواهید آن ها چه درس هایی از زندگی را یادبگیرند؟

خدا با لبخند پاسخ داد...

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد.

اما می توان محبوب دیگران شد.

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند.

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد،

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد.

یاد بگیرند که ظرف مدت چند ثانیه میتوانیم زخمیی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم،ایجاد کنیم

و سال ها وقت خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.

با بخشیدن،بخشش یاد بگیرند.

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقاَ دوست دارند

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند.

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.

و یاد بگیرند که من این جا هستم.

همیشه... .

                                                                                ریتااستریکلند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:23 صبح )
»» عزاداری به جای گفتگو و سخنرانی

 

 گذشته از پاداش اخروی گریه ی بر مصائب  اهل بیت (ع) و خصوصاً سید الشهداء(ع) که در این رابطه سفارشات زیادی از ناحیه ی معصومین (ع) برای عزاداری و روضه خوانی سید الشهداء (ع) شده است ، بی تردید مساله عزاداری بخصوص برای سالار شهیدان از افضل قربات است که فلسفه های سازنده تربیتی متعددی دارد ؛ از جمله :

زنده نگه داشتن حماسه ی جاوید اباعبدالله(ع) و حفظ نهضت عاشورا.

 

ایجاد روحیه انقلابی ، منش آزادگی ، شهادت طلبی ، ایثار و حقیقت جویی در جامعه .

 

پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگو های راستین.

 

بسط و گسترش مجالس دینی در سطح وسیع وآشنا شدن توده مردم با شعائر و معارف اسلامی.

 

پالایش روح و تزکیه نفس .

 

ایجاد حس همدردی با مظلوم و همرزمی با ظالم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:21 صبح )
»» علت بزرگداشت حادثه عاشورا

ما از انجا که معتقدیم حادثه عاشورا حادثه عظیمی در تاریخ اسلام بوده و نقش تعیین کننده ای در سعادت انسانها و روشن شدن راه هدایت مردم دارد ، این رخداد در نظر ما ارزشمند است؛ لذا بزرگداست و بازسازی این حادثه و بخاطر اوردن ان موجب می شود تا از برکات ان در جامعه ی امروز نیز بهره مند شویم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:18 صبح )
»» عاشورا!!

عاشورا اگر چه یک روز بود ، اما دامنه ی تاثیرآن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق وجدان ها و دل ها اثر گذاشته که همه ی ساله دهه ی محرم  

عاشورا ، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت  حسین بن علی (ع) می گردد و همه حتی غیر شیعه ، در مقابل عظمت روح ان ازاد مردان تعظیم می کنند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:17 صبح )
»» این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

حسین بن علی (ع) چراغی است که برای همیشه وتا قیام قیامت ، راه را بر انسان روشن نموده ، تا اگر انسانی در هیاهوی دنیا ،بیم گمراهی داشت ، با نور او هدایت شده واز امواج شیاطین جن و انس نجات یابد؛ تا دین و سعادت ابدی را حتی به مرگ خویش ، به دنیای گذران و زندگی ذلیلانه نفروشد .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:15 صبح )
»» نیم نگاهی به زندگانی حسین بن علی (ع)

 هنگامی که امام مشغول خداحافظی از اهل بیت خود وآخرین وداع بودند، عمر سعد فریاد زد که: تا حسین با اهل بیتش مشغول وداع است ، به او حمله کنید وگرنه شما را از هم پراکنده خواهد کرد .

سپاهیان دشمن به ان حضرت حمله کردند و ایشان را آماج تیرهای خود قرار دادند؛ به گونه ای که تیرها از میان طناب چادرها و خیمه می گذشت و پیراهن بعضی از زنان را پاره می کرد. سپس امام با رشادت و شجاعتی که به ارث برده بود ، به سپاهیان دشمن حمله کرد. آن حضرت در خلال حمله ،خطاب به دشمن فرمودند:

«مگر من چه کرده ام؟آیا حقی را ترک کرده ام و یا سنتی را تغییر داده ام؟» آن جماعت پاسخ دادند:نه! ولی با تو می جنگیم ، به خاطر حقد و کینه ای که از پدرت  -  رسول اکرم (ص) -  داریم و آنچه با پدران ما و پیرمردان ما در روز بدر و حنین کرده است.

حضرت با رشادت تمام و حملات مکرر ، عده ی زیادی را به خاک انداخت و در حالیکه از شدت تشنگی و خستگی ناتوان شده بود ، لحظه ای ایستادند ؛ که ناگاه سنگی به پیشانی مبارکش اصابت کرد. لباس خود را به بالا گرفتند تا خون را پاک کنند، که تیر سه شعبه آهنین ومسموم بر سینه ی مبارکش نشست. حضرت در این حال فرمودند:«بسم الله و بالله و علی مله رسول الله»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( سه شنبه 86/10/25 :: ساعت 1:13 صبح )
»» هدیه یک دوست

برای چشمان آرامت!

برای چشمان آرامت که آرامم می کنند.

و احساس می کنم که وسعت دریا را می توان در آن دید

روحی را در درونت از چشمانت می بینم که عجیب با وسعت آبی چشمانت عجین است

روحی که شاید نتوان گفت چگونه اما عجیب آشناست

آشنایی که ابتدایش را هیچ تصوری نیست و شاید انتهایی ...

 

با تمام آنچه که در دل دارم؛

شاید تکه ای کوچک از مهر او را که در دلم احساس می کنم

برای چشمان آرامت از او می خواهم

که هیچ گاه طعم تلخ طوفان را تجربه نکنی

طوفانی که می شکند

                             خرد می کند

                                                ویران می کند

آنجا که مرز نگاهت

                             آشفت

                                         تو رها ترین

                                                            نزدیک ترین به سقف زمرّدین آسمان

                                                                              نزدیک ترین کس به او

                                                                                                               وشاید...

                                                                                              به خودت!

کسی چه میداند شاید تو هم ...!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زینب ( دوشنبه 86/10/24 :: ساعت 3:49 عصر )
<      1   2   3      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چهره بر خاک
[عناوین آرشیوشده]